جدول جو
جدول جو

معنی هم نواله - جستجوی لغت در جدول جو

هم نواله
دو یا چند تن که از یک سفره غذا خورند هم غذا
تصویری از هم نواله
تصویر هم نواله
فرهنگ لغت هوشیار
هم نواله
دو یا چندتن که بر سر یک سفره با هم طعام بخورند، هم سفره، هم خوان
تصویری از هم نواله
تصویر هم نواله
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عم نواله
تصویر عم نواله
بخشش و عطای او عام است (درباره خدا گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نوازی
تصویر هم نوازی
ارکستر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم طویله
تصویر هم طویله
چارپایانی که با هم در یک اسطبل باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم پیاله
تصویر هم پیاله
کسی که با دیگری شراب می خورد، دو تن که با هم شراب بخورند
فرهنگ فارسی عمید
هم خواب هم بستر: وین بترکم به بضع همخوابه نیز باید شدن به گرمابه. (دهخدا)، یار مصاحب: همه همخوابه وهمدرد دل تنگ منند مرکب خواب مرا تنگ سفر بگشایید، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم پیاله
تصویر هم پیاله
کسی که با دیگری در نوشیدن شراب وعرق همراهی کند
فرهنگ لغت هوشیار
هماخور، دمخور یار دمخور دو یا چند ستور که دارای یک اسطبل و یک آخور باشند، یار رفیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم خوابه
تصویر هم خوابه
((~. خا بِ))
همسر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم پیاله
تصویر هم پیاله
((~. ل))
هم نشین، رفیق، کسی که با دیگری در نوشیدن شراب و عرق همراهی کند، هم کاسه
فرهنگ فارسی معین